Content in section 1.
شما به راحتی می توانید با عضویت در کانال های ارتباطی ما telegram تلگرام و youtube یوتوب از آموزش های رایگانی که در اختیارتان قرار می گیرد لذت ببرید
آسیه ( اویکو کارایل ) زنی جوان و زیباست که فرزندانش را به تنهایی بزرگ می کند . وقتی فرزند دومش را به دنیا می آورد، همسرش از وی جدا می شود. شوهرش جمال ( آکین آکینوز) به دلیل مشکلات مالی آنها را رها می کند و دیگر بر نمی گردد.
آسیه تمام تلاشش را می کند تا دخترش نرگیس (ایراز آکچم) و پسرش اوگور را بزرگ کند. با وجود این که او سخت کار می کند، نمی تواند زندگی مناسبی برای خانواده اش فراهم کند. با این حال، او هرگز شکایت نمی کند و سعی می کند به خاطر فرزندانش بسیار قوی باشد.
زندگی آسیه و فرزندانش به یکباره زیر و رو می شود. دخترش نرگیس همسایه آنها را که قصد تجاوز به او را دارد می کشد. این حادثه ناگوار زندگی متواضعانه آنها را در هم می شکند.
آسیه برای محافظت از دخترش تصمیم می گیرد همه چیز را رها کند و از دست پلیس فرار کند. او نمی خواهد اجازه دهد دخترش را به زندان بیاندازند. بنابراین، او فرزندان خود را می گیرد و به جاده می زند.
آسیه از روی تصادف محض در راه با مرد جوانی به نام ماهیر ( سارپ آپاک ) روبرو می شود. ماهیر تاجر جوانی است که مدت هاست در روسیه زندگی می کند و برای دیدار با خانواده اش به استانبول می رود. وقتی می فهمد که آسیه و فرزندانش در شرایط سختی هستند، حاضر می شود به آنها کمک کند و به آنها پیشنهاد سواری می دهد.
با این حال، آنها در مسیر خود به استانبول تصادف می کنند. در حالی که ماهیر در مراقبت های ویژه است، خانواده او تصور می کنند که آسیه همسر ماهیر است و فرزندان نرگیس و اوگور فرزندان ماهیر هستند.
آسیه و فرزندانش خود را در عمارت زیبای دمیرهان می بینند. با این حال، به جای یافتن رستگاری در آنجا، خود را با چالش جدیدی مواجه میکنند. در آنجا آسیه با شوهر سابقش جمال برخورد می کند که سال ها پیش آنها را ترک کرده است.
خانواده دمیرهان خانواده ای ثروتمند در استانبول هستند. هارون ( مفید کایاجان ) رئیس خانواده قدرتمند دمیرهان است و دو فرزند راسی (کان چاکیر) و هلین ( مریک آرال ) دارد.
جمال شوهر سابق آسیه اکنون با هلین ازدواج کرده و ازدواج خوبی دارد. او به همراه همسر و پسرش از زندگی ثروتمند خود لذت می برد. هر وقت آسیه را می بیند وانمود می کند که او را نمی شناسد.
آسیه در شرایط بسیار سختی قرار می گیرد. او و فرزندانش باید هویت خود را پنهان کنند تا از دید پلیس پنهان شوند. آنها وانمود می کنند که خانواده ماهیر هستند و تصمیم می گیرند برای مدتی در عمارت دمیرهان زندگی کنند. در عین حال وانمود می کنند که جمال را نمی شناسند.
داستان سریال بازی سرنوشت من (Kaderimin Oyunu) درباره مادری مجرد آسیه است که سال ها بعد با همسر سابقش جمال روبرو می شود.
آیا آسیه دوباره عاشق جمال خواهد شد یا شروعی تازه با ماهیر خواهد داشت؟
آیا آسیه بر سرنوشت بی رحم خود غلبه خواهد کرد و برای فرزندانش خوشبختی خواهد یافت؟
آیا نرگس پدرش جمال را به یاد می آورد؟
آیا آسیه از دخترش نرگس محافظت می کند؟
آسیه ( اویکو کارایل ): او زنی جوان و زیبایی است که یک دختر و پسر دارد. او در جوانی با اولین عشقش جمال ازدواج می کند. جمال در روز تولد پسرش آنها را رها می کند. پس از آن آسیه تنها می شود و تمام تلاش خود را می کند تا فرزندانش را در فقر بزرگ کند. 7 سال بعد، وقتی دخترش نرگس مردی را می کشد، آسیه تصمیم می گیرد از دست پلیس فرار کند و خود را در خانواده دمیرهان می بیند. آسیه با مردی نجیب ماهیر روبرو می شود که پسر نامشروع خانواده دمیرهان است. او باید تصمیم سختی بگیرد تا دوباره با همسر سابقش جمال بپیوندد یا شروعی تازه با ماهیر داشته باشد.
جمال ( آکین آکینوزو ): او مرد جوانی است که در یتیم خانه بزرگ شده است. او با اولین عشقش آسیه ازدواج می کند و ازدواج خوشی دارد. او تمام تلاش خود را می کند تا زندگی مناسبی داشته باشد و به عنوان یک راننده کامیون سخت کار می کند. با این حال او نمی تواند از شر مشکلات مالی خلاص شود و مسئولیت های خانوادگی خود را رها می کند. جمال با هلین ازدواج می کند و با وجود اینکه هنوز عاشق آسیه است، شروع به یک زندگی ثروتمند می کند. او از تصمیم خود پشیمان است و می خواهد به آسیه و زندگی ساده خود بازگردد. اما او نمی تواند هلین را ترک کند وقتی متوجه شد که او باردار است. 7 سال بعد جمال در عمارت دمیرهان با همسر سابقش آسیه روبرو می شود.
ماهیر ( سارپ آپاک ): بچه نامشروع خانواده دمیرهان است. او توسط خادمان خانواده دمیرهان بزرگ شده است. پس از اطلاع از حقیقت پدر بیولوژیکی خود (هارون دمیرهان) همه چیز را رها می کند و شروع به زندگی در روسیه می کند. 17 سال بعد به استانبول برمی گردد و در راه با آسیه روبرو می شود. ماهیر مردی بالغ و مهربان است که هرگز از مسئولیت دوری نمی کند و باید برای رسیدن به موفقیت بجنگد. او تمام تلاش خود را می کند تا به آسیه و فرزندانش کمک کند وقتی می فهمد آنها در شرایط سختی هستند. بعداً احساساتی نسبت به آسیه در او ایجاد می شود.
هلین ( مریک آرال ): او دختر خانواده دمیرهان است. او با جمال ازدواج کرده و یک پسر دارد. او جمال را تا سر حد مرگ دوست دارد و مصمم است که او را هر چه باشد از دست ندهد.