Content in section 1.
شما به راحتی می توانید با عضویت در کانال های ارتباطی ما telegram تلگرام و youtube یوتوب از آموزش های رایگانی که در اختیارتان قرار می گیرد لذت ببرید
آدا ( جمره بایسل ) دختر جوان زیبایی که در میان زنانی بزرگ شده که معتقدند اگر نتوانند با اولین عشق خود ازدواج کنند، خوشبخت نخواهند بود. مادربزرگ و مادرش پس از اینکه توسط عشق اول خود رها شدند، مجبور شدند با ناراحتی زندگی کنند. به خاطر همین خرافاتی هستند، آدا می خواهد دست به هر کاری بزند تا با عشق اولش ازدواج کند.
آدا جدا از خانواده اش به دانشگاه استانبول می رود. او در نگاه اول عاشق یکی از هم دانشگاهی های خود به نام روزگار ( ادریس نبی تاشکان ) می شود. روزگار اهل آلبانی است و در ترکیه تحصیل می کند. وقتی قرار است از کشور اخراج شود، با آدا روبرو می شود. آدا روز به روز فداکاری می کند تا با عشق اولش خوشبختی را پیدا کند. او قبول می کند که روی کاغذ با روزگار ازدواج کند تا او بتواند در ترکیه بماند. در حالی که روزگار ادامه تحصیل می دهد، آدا ترک تحصیل می کند و شروع به کار می کند. او تمام بار مالی این رابطه را به دوش می کشد. آدا در حالی که تمام این فداکاری ها را انجام می دهد، همه این چیزها را از خانواده اش مخفی نگه می دارد.
پس از 3 سال ازدواج، روزگار واجد شرایط اخذ شهروندی ترکیه می شود. بالاخره شناسنامه ترکی می گیرد. در حالی که آدا در آرزوی داشتن یک ازدواج واقعی است، ناگهان توسط روزگار رها می شود.
در همین حین، آدا با بورا روبرو می شود. بورا ( آیتاچ شاشماز ) یک پسر جوان و خوش تیپ است که از خانواده ای ثروتمند می آید. با وجود اینکه به درخواست پدرش از رشته مهندسی صنایع فارغ التحصیل می شود، تصمیم می گیرد در کسب و کار خانوادگی خود کار نکند. او در نهایت تبدیل به یک سردبیر موفق در شرکت خود می شود.
بورا به رستورانی می آید که آدا به عنوان پیشخدمت کار می کند. او برای جمع آوری اطلاعات برای سری مقالات جدید خود به عنوان یک مرد بداخلاق و بی ادب عمل می کند. او سعی می کند بفهمد که زنان چگونه به رفتارهای غیرمنطقی مردان واکنش نشان می دهند. با این حال، تحقیقات میدانی او توسط آدا اشتباه گرفته می شود.
آن روز آدا دچار یک سری مشکلات و بدبیاری ها می شود. او با بورا در رستوران به دلیل رفتار بی ادبانه او بحث می کند و کار خود را از دست می دهد. پس از آن، او می بیند که روزگار عشق اولش در خارج از محل کار خود، زن دیگری را می بوسد. آدا با پی بردن به خیانت روزگار تصادف می کند و در بیمارستان بستری می شود.
در نتیجه آدا و روزگار از هم جدا می شوند. از آنجایی که آدا معتقد است اگر عشق اولش را از دست بدهد ناراضی خواهد بود، تصمیم می گیرد به این راحتی تسلیم نشود. او تصمیم می گیرد در شرکتی که روزگار در آن کار می کند شروع به کار کند. او می خواهد روزگار را در مسیر خوشبختی پس بگیرد.
آدا در نهایت به عنوان دستیار بورا شروع به کار می کند. او فاش نمی کند که هنوز با روزگار ازدواج کرده است. او حتی می گوید با وجود اینکه ترک تحصیل کرده است، مدرک لیسانس دارد. او در درخواست خود می نویسد که دارای مدرک کارشناسی ادبیات ترکی از دانشگاه استانبول است.
آدا سفری چالش برانگیز و عاشقانه را آغاز می کند و در عشق و ایمانش گیر می کند. در حالی که به عنوان دستیار بورا کار می کند، او سعی می کند تمام تلاش خود را به کار گیرد تا عشق اول خود را روزگار بدست بیاورد.
داستان مجموعه تلویزیونی بازی بخت (Baht Oyunu) در مورد آدا است که در عشق و ایمان خود گیر کرده است.
آیا آدا به عنوان دستیار بورا با موفقیت کار خواهد کرد؟
آیا آدا و بورا به خوبی با هم کنار خواهند آمد؟
آیا آدا می تواند قلب روزگار را به دست آورد؟
آیا توگچه موفق خواهد شد قلب بورا را به دست آورد؟
بورا ( آیتاچ شاشماز ): او سردبیر موفقی است. بورا از خانواده ای ثروتمند می آید، اما می خواهد به لطف تلاش های خود به جای حمایت خانواده موفق شود. او با پدرش رابطه خوبی ندارد. با وجود اینکه به درخواست پدرش از رشته مهندسی صنایع فارغ التحصیل می شود، تصمیم می گیرد هر کاری که می خواهد انجام دهد و شرکت خود را راه اندازی می کند. او کاریزماتیک، خوش تیپ و سخت کوش است.
آدا ( جمره بایسل ): او یک دختر جوان زیبا است. او پیگیر و فداکار است. آدا در میان زنانی بزرگ شده است که معتقدند اگر نتوانند با اولین عشق خود ازدواج کنند، همیشه ناراضی خواهند بود. به همین دلیل، آدا تمام تلاشش را می کند تا با عشق اولش ازدواج کند. آدا معتقد است که اگر نتواند با عشق اولش روزگار همراه شود، ناراضی خواهد بود. او دستیار بورا می شود تا در شرکتی که روزگار در آن کار می کند کار کند. آدا و بورا کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند. آدا به عشق ناب اعتقاد دارد و با عشق اولش به دنبال سعادت ابدی است. از طرف دیگر، بورا به عشق اعتقادی ندارد.
توگچه (آسلی سومن): او از خانواده ای ثروتمند است و یکی از سردبیران شرکت است. او مدت زیادی است که عاشق بورا بوده و سعی می کند تمام تلاش خود را برای به دست آوردن قلب او انجام دهد. او 3 سال است که برای به دست آوردن قلب بورا تلاش می کند. توگچه به فال گیری اعتقاد دارد و با همکارش اورن به خوبی کنار می آید.
روزگار ( ادریس نبی تاشکان ): او از آلبانی می آید و از آدا برای ماندن در ترکیه استفاده می کند. او برای دریافت شناسنامه ترکی با آدا ازدواج می کند. او خودخواه و بی احساس است.
یاسمین (توگبا کام مکار): او عمه کوچکتر آدا است. از آنجایی که او نتوانست با عشق اولش ازدواج کند، نتوانست خوشبختی را در زندگی خود بیابد. او سه بار اقدام به ازدواج می کند، اما تمام تلاش هایش ناموفق می شود.
نرگس ( هانده سوباشی ): او خاله بزرگ آدا است که با اصلان ازدواج کرده است. او برای اینکه در زندگی خود ناراضی نباشد تصمیم می گیرد با مردی ازدواج کند که او را بسیار دوست دارد.